Friday, January 25, 2008

از اشعار حمید مصدق



خانه کوچک ما
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالها هست که در گوش من آرام،آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد آزارم

و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما
سیب نداشت

No comments: